فال حافظ روزانه پنجشنبه 6 مهر 1402 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 39
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است ، شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است اي نازنين پسر تو چه مذهب گرفته اي ، کت خون ما حلالتر از شير مادر است چون نقش غم ز دور ببيني شراب خواه ، تشخيص کرده ايم و مداوا مقرر است از آستان پير مغان سر چرا کشيم ، دولت در آن سرا و گشايش در آن در است يک قصه بيش نيست غم عشق وين عجب ، کز هر زبان که مي شنوم نامکرر است دي وعده داد وصلم و در سر شراب داشت ، امروز تا چه گويد و بازش چه در سر است شيراز و آب رکني و اين باد خوش نسيم ، عيبش مکن که خال رخ هفت کشور است فرق است از آب خضر که ظلمات جاي او است ، تا آب ما که منبعش الله اکبر است ما آبروي فقر و قناعت نمي بريم ، با پادشه بگوي که روزي مقدر است
حافظ چه طرفه شاخ نباتيست کلک تو
،
کش ميوه دلپذيرتر از شهد و شکر است
تعبیر:
مشکل تو چاره خواهد شد. فقط از درگاه خداوند حاجت خود را بخواه تا به تو کمک کند. به خود متکی باش و نا امید نشو.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 6 مهر 1402 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 234
چو آفتاب مي از مشرق پياله برآيد ، ز باغ عارض ساقي هزار لاله برآيد نسيم در سر گل بشکند کلاله سنبل ، چو از ميان چمن بوي آن کلاله برآيد حکايت شب هجران نه آن حکايت حاليست ، که شمه اي ز بيانش به صد رساله برآيد ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت ، که بي ملالت صد غصه يک نواله برآيد به سعي خود نتوان برد پي به گوهر مقصود ، خيال باشد کاين کار بي حواله برآيد گرت چو نوح نبي صبر هست در غم طوفان ، بلا بگردد و کام هزارساله برآيد
نسيم زلف تو چون بگذرد به تربت حافظ
،
ز خاک کالبدش صد هزار لاله برآيد
تعبیر:
صبر و تحمل سختی ها، تو را به آرزویت خواهد رساند. به زودی به هدف خود خواهی رسید. فقط کمی صبر کن و به خداوند توکل کن و از دوستان مشفق و با تجربه کمک بگیر.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 6 مهر 1402 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 14
گفتم اي سلطان خوبان رحم کن بر اين غريب ، گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب گفتمش مگذر زماني گفت معذورم بدار ، خانه پروردي چه تاب آرد غم چندين غريب خفته بر سنجاب شاهي نازنيني را چه غم ، گر ز خار و خاره سازد بستر و بالين غريب اي که در زنجير زلفت جاي چندين آشناست ، خوش فتاد آن خال مشکين بر رخ رنگين غريب مي نمايد عکس مي در رنگ روي مه وشت ، همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرين غريب بس غريب افتاده است آن مور خط گرد رخت ، گر چه نبود در نگارستان خط مشکين غريب گفتم اي شام غريبان طره شبرنگ تو ، در سحرگاهان حذر کن چون بنالد اين غريب
گفت حافظ آشنايان در مقام حيرتند
،
دور نبود گر نشيند خسته و مسکين غريب
تعبیر:
در غم و اندوه به سر می بری و انتظار کمک و یاری داری. با مشورت دیگران می توانی به آرزوی خود برسی. باز هم لطف خداوند به یاری تو خواهد آمد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 6 مهر 1402 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 197
شاهدان گر دلبري زين سان کنند ، زاهدان را رخنه در ايمان کنند هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد ، گلرخانش ديده نرگسدان کنند اي جوان سروقد گويي ببر ، پيش از آن کز قامتت چوگان کنند عاشقان را بر سر خود حکم نيست ، هر چه فرمان تو باشد آن کنند پيش چشمم کمتر است از قطره اي ، اين حکايت ها که از طوفان کنند يار ما چون گيرد آغاز سماع ، قدسيان بر عرش دست افشان کنند مردم چشمم به خون آغشته شد ، در کجا اين ظلم بر انسان کنند خوش برآ با غصه اي دل کاهل راز ، عيش خوش در بوته هجران کنند
سر مکش حافظ ز آه نيم شب
،
تا چو صبحت آينه رخشان کنند
تعبیر:
موقعیت را غنیمت بدان و از آن استفاده کن. رنج و مصیبت، عاقبت به خوشی خواهد انجامید. نا امیدی را از خود دور کن تا به مقصود برسی.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 6 مهر 1402 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 384
مي سوزم از فراقت روي از جفا بگردان ، هجران بلاي ما شد يا رب بلا بگردان مه جلوه مي نمايد بر سبز خنگ گردون ، تا او به سر درآيد بر رخش پا بگردان مر غول را برافشان يعني به رغم سنبل ، گرد چمن بخوري همچون صبا بگردان يغماي عقل و دين را بيرون خرام سرمست ، در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان اي نور چشم مستان در عين انتظارم ، چنگ حزين و جامي بنواز يا بگردان دوران همي نويسد بر عارضش خطي خوش ، يا رب نوشته بد از يار ما بگردان
حافظ ز خوبرويان بختت جز اين قدر نيست
،
گر نيستت رضايي حکم قضا بگردان
تعبیر:
غرور و خودپسندی دام راه زندگی است. با دوستان خود با صداقت رفتار کن تا در مواقع ضروری به کمک تو بشتابند. فراق و دوری به دوستی و وصال منجر می شود. به آنچه داری قناعت کن و زیاده طلبی نکن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 6 مهر 1402 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 495
مي خواه و گل افشان کن از دهر چه مي جويي ، اين گفت سحرگه گل بلبل تو چه مي گويي مسند به گلستان بر تا شاهد و ساقي را ، لب گيري و رخ بوسي مي نوشي و گل بويي شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن ، تا سرو بياموزد از قد تو دلجويي تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد ، اي شاخ گل رعنا از بهر که مي رويي امروز که بازارت پرجوش خريدار است ، درياب و بنه گنجي از مايه نيکويي چون شمع نکورويي در رهگذر باد است ، طرف هنري بربند از شمع نکورويي آن طره که هر جعدش صد نافه چين ارزد ، خوش بودي اگر بودي بوييش ز خوش خويي
هر مرغ به دستاني در گلشن شاه آمد
،
بلبل به نواسازي حافظ به غزل گويي
تعبیر:
از زندگی خود بهره ی لازم را بگیر. بیهوده خود را به خاطر مال و ثروت دنیا و افکار پوچ، دچار رنج و زحمت نکن. فرصتها را غنیمت بدان و آنها را بیهوده از دست نده. زندگی دارای نشیب و فراز بسیار است. اگر امروز به کام تو است فردا ممکن است با ندانم کاری ها دچار رنج و مصیبت شوی.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 6 مهر 1402 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 24
مطلب طاعت و پيمان و صلاح از من مست ، که به پيمانه کشي شهره شدم روز الست من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق ، چارتکبير زدم يک سره بر هر چه که هست مي بده تا دهمت آگهي از سر قضا ، که به روي که شدم عاشق و از بوي که مست کمر کوه کم است از کمر مور اين جا ، نااميد از در رحمت مشو اي باده پرست بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد ، زير اين طارم فيروزه کسي خوش ننشست جان فداي دهنش باد که در باغ نظر ، چمن آراي جهان خوشتر از اين غنچه نبست
حافظ از دولت عشق تو سليماني شد
،
يعني از وصل تواش نيست بجز باد به دست
تعبیر:
بسیار امیدوار باش زیرا حتماً به موفقیت دست پیدا خواهی کرد. دوست واقعی خود را بشناس و به هرکس اعتماد نکن. غرور و تکبر تو را دچار دردسر خواهد کرد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 6 مهر 1402 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 149
دلم جز مهر مه رويان طريقي بر نمي گيرد ، ز هر در مي دهم پندش وليکن در نمي گيرد خدا را اي نصيحتگو حديث ساغر و مي گو ، که نقشي در خيال ما از اين خوشتر نمي گيرد بيا اي ساقي گلرخ بياور باده رنگين ، که فکري در درون ما از اين بهتر نمي گيرد صراحي مي کشم پنهان و مردم دفتر انگارند ، عجب گر آتش اين زرق در دفتر نمي گيرد من اين دلق مرقع را بخواهم سوختن روزي ، که پير مي فروشانش به جامي بر نمي گيرد از آن رو هست ياران را صفاها با مي لعلش ، که غير از راستي نقشي در آن جوهر نمي گيرد سر و چشمي چنين دلکش تو گويي چشم از او بردوز ، برو کاين وعظ بي معني مرا در سر نمي گيرد نصيحتگوي رندان را که با حکم قضا جنگ است ، دلش بس تنگ مي بينم مگر ساغر نمي گيرد ميان گريه مي خندم که چون شمع اندر اين مجلس ، زبان آتشينم هست ليکن در نمي گيرد چه خوش صيد دلم کردي بنازم چشم مستت را ، که کس مرغان وحشي را از اين خوشتر نمي گيرد سخن در احتياج ما و استغناي معشوق است ، چه سود افسونگري اي دل که در دلبر نمي گيرد من آن آيينه را روزي به دست آرم سکندروار ، اگر مي گيرد اين آتش زماني ور نمي گيرد خدا را رحمي اي منعم که درويش سر کويت ، دري ديگر نمي داند رهي ديگر نمي گيرد
بدين شعر تر شيرين ز شاهنشه عجب دارم
،
که سر تا پاي حافظ را چرا در زر نمي گيرد
تعبیر:
ریا و دروغ را رها کن تا اعتماد مردم را جلب کنی. صداقت و درستی را پیشه ی خود ساز تا بهتر به هدف خود دست یابی. دوستان و ناصحان خیراندیش را از خود نرنجان زیرا در هر کار به کمک فکری دیگران احتیاج پیدا می کنی.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 6 مهر 1402 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 248
اي صبا نکهتي از کوي فلاني به من آر ، زار و بيمار غمم راحت جاني به من آر قلب بي حاصل ما را بزن اکسير مراد ، يعني از خاک در دوست نشاني به من آر در کمينگاه نظر با دل خويشم جنگ است ، ز ابرو و غمزه او تير و کماني به من آر در غريبي و فراق و غم دل پير شدم ، ساغر مي ز کف تازه جواني به من آر منکران را هم از اين مي دو سه ساغر بچشان ، وگر ايشان نستانند رواني به من آر ساقيا عشرت امروز به فردا مفکن ، يا ز ديوان قضا خط اماني به من آر
دلم از دست بشد دوش چو حافظ مي گفت
،
کاي صبا نکهتي از کوي فلاني به من آر
تعبیر:
غم و اندوهی بر قلبت چنگ انداخته است. از کسی دور شده ای و در انتظار به سر می بری. اما شب های انتظار به پایان می رسد و هر غم و اندوهی به خوشی و خرمی مبدل خواهد شد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 6 مهر 1402 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 343
چل سال بيش رفت که من لاف مي زنم ، کز چاکران پير مغان کمترين منم هرگز به يمن عاطفت پير مي فروش ، ساغر تهي نشد ز مي صاف روشنم از جاه عشق و دولت رندان پاکباز ، پيوسته صدر مصطبه ها بود مسکنم در شان من به دردکشي ظن بد مبر ، کآلوده گشت جامه ولي پاکدامنم شهباز دست پادشهم اين چه حالت است ، کز ياد برده اند هواي نشيمنم حيف است بلبلي چو من اکنون در اين قفس ، با اين لسان عذب که خامش چو سوسنم آب و هواي فارس عجب سفله پرور است ، کو همرهي که خيمه از اين خاک برکنم حافظ به زير خرقه قدح تا به کي کشي ، در بزم خواجه پرده ز کارت برافکنم
تورانشه خجسته که در من يزيد فضل
،
شد منت مواهب او طوق گردنم
تعبیر:
در حسرت روزگار خوش گذشته هستی اما از غصه خوردن و حسرت کشیدن چه سود؟ بهتر است بر قابلیت ها و توانایی های خود تکیه کنی و دوباره از صفر شروع کنی تا آرزوهای تو محقق شوند.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 6 مهر 1402 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 306
اگر به کوي تو باشد مرا مجال وصول ، رسد به دولت وصل تو کار من به اصول قرار برده ز من آن دو نرگس رعنا ، فراغ برده ز من آن دو جادوي مکحول چو بر در تو من بي نواي بي زر و زور ، به هيچ باب ندارم ره خروج و دخول کجا روم چه کنم چاره از کجا جويم ، که گشته ام ز غم و جور روزگار ملول من شکسته بدحال زندگي يابم ، در آن زمان که به تيغ غمت شوم مقتول خرابتر ز دل من غم تو جاي نيافت ، که ساخت در دل تنگم قرارگاه نزول دل از جواهر مهرت چو صيقلي دارد ، بود ز زنگ حوادث هر آينه مصقول چه جرم کرده ام اي جان و دل به حضرت تو ، که طاعت من بي دل نمي شود مقبول
به درد عشق بساز و خموش کن حافظ
،
رموز عشق مکن فاش پيش اهل عقول
تعبیر:
زمانی به هدف و مقصود خود می رسی که صداقت و ایمان داشته باشی. اگر امروز روزگار بر وفق مراد نیست، نا امید و مأیوس نباش. آنچه که خیر است برای تو پیش می آید. حوادث و غم های زندگی، همیشگی و ماندنی نیستند و زودگذرند.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 6 مهر 1402 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 190
کلک مشکين تو روزي که ز ما ياد کند ، ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند قاصد منزل سلمي که سلامت بادش ، چه شود گر به سلامي دل ما شاد کند امتحان کن که بسي گنج مرادت بدهند ، گر خرابي چو مرا لطف تو آباد کند يا رب اندر دل آن خسرو شيرين انداز ، که به رحمت گذري بر سر فرهاد کند شاه را به بود از طاعت صدساله و زهد ، قدر يک ساعته عمري که در او داد کند حاليا عشوه ناز تو ز بنيادم برد ، تا دگرباره حکيمانه چه بنياد کند گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنيست ، فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند
ره نبرديم به مقصود خود اندر شيراز
،
خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند
تعبیر:
اگر راهی که در پیش داری به مقصد نرسید، راه دیگری را امتحان کن. عقل و اندیشه را راهنمای خود قرار بده تا به هدف برسی. اگر یک بار دچار شکست شدی نا امید نشو. به خداوند امیدوار باش.